در این مطلب از سایت جسارت سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد قدم زدن برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
طوفان نبودنت تنم را می تکاند
و من کوچه های بی تو بودن را
دست در دست خیالت قدم می زنم!
وقتی قدم به زندگی
من گذاشتی
همه چیز تغییر کرد.
هستی من!
این بار که راه بیفتیم،
دستهای هم را می گیریم،
قدمهایمان را یکی می کنیم،
و از زیبایی های مسیر لذت می بریم:
از رقص بیدهای مجنون در نوازش نسیم،
از آوای آب در ستایش صبح،
از بیقراری گنجشکها در هجوم سحر
بگو چگونه وابسته ی بودنت نباشم
که اینگونه زندگی ام را با من قدم می زنی
و خنده ات را بیخ گوشم جا می گذاری
همین که می گویی “می روم”
وُ شبیهِ آمدنت قدم بر می داری، خوب است.
همین روزگاری که تو در حاشیه اش،
پرُ رنگتر از متنِ زندگی هستی، خوب است
دوستت دارم
با خاطره ای که هرگز به خاطرم نیست
با قدم هایی که هنوز
قدم های تندِ نخستین دیدار است
با بوسه ای که هنوز
نخستین بوسه است
و دست هایی که کودکانه
جای شعر و نوازش را اشتباه می گیرند…
قدم زدن در این شب گرم
حالت را خوب می کند ..
گل من!
گاهی نفس عمیق بکش و
نگذار تنم از حسودی بمیرد ..
چه شب های درازی
اشک در هاون اندوه کوبیدم!
نخوابیدنم را
به پایِ قدم های نیامده ات بگذار
و خط عمیق پیشانی ام را
به حساب سرنوشت.
بیا هم را دوست داشته باشیم….
هنوز خیابان های زیادی هست
که باید باهم قدم بزنیم و
شعرهای زیادی مانده که نخوانده ایم…